زیارتگاه چک چک
جاهای دیدنی
21 بهمن ، 1395
5
دقیقه
وقتی سوالی در ذهن شکل می گیرد، انسان برای به دست آوردن پاسخش به هر جایی که بتواند، سرک می کشد و تا برای مسائل مبهم پاسخی پیدا نکند دست از تلاش بر نمی دارد.
یکی از این مسائل، رمز و رازهای جهان هستیاند که در هر نقطه ای بساط خود را گسترده اند تا نگاه های کنجکاوانه را به سوی خود جلب کنند. از این دست رمز و رازها در سرزمینمان، ایران نیز وجود دارند. مکان هایی که با آمدن نامشان، سوالاتی در ذهن شکل می گیرد؛ برخی سرنوشتی تلخ را برایمان مرور می کنند، بعضی دیگر شاهکار دست بشرند و قدرت تفکر او را به رخ می کشند و در جاهایی دیگر ترس و هیجان را القا می کنند.
برای کشف این رمز و رازها به اقصی نقاط ایران سفر کردیم و به دنبال پاسخ سوالاتمان به گوشه و کنار این مرز و بوم سر زدیم. برخی دیده ها و شنیده هایمان را در مطالب زیر به شما ارائه کردیم:
در ادامه ی سفرهای رمزآلودمان، مکان اسرار آمیز دیگری را در شهر اردکان استان یزد انتخاب کرده ایم. مقصد امروزمان، پیوندی ناگسستنی میان قداست و رمزآلودگی را به نمایش می گذارد و از قلب تاریخ قصه هایی برای گفتن دارد. قصه هایی که هر کدام سوالاتی را با خود به همراه می آورند که شاید هیچ گاه پاسخی را نتوان برای آنها یافت. با هم به فضایی معنوی و سرشار از سکوت قدم می گذاریم؛ جایی که تنها صدای نفس هایمان است که سکوت را می شکند.
خودتان را برای ورود به دنیای رمزآلود نیایشگاه چک چک آماده کنید… مکانی مقدس با آرامشی وصف ناپذیر از شما استقبال می کند…
پیش از ورود به ادامه مطلب تاکید می کنیم که کلیه ی روایات و داستان هایی که در این مطلب از آنها سخن خواهیم گفت نظرات مختلف بزرگان دین زرتشت است و درباره ی آنها اتفاق نظری وجود ندارد. هیچ یک از این روایات ذره ای از قداست این مکان برای زرتشتیان عزیز نمی کاهد و به عنوان مکانی سرشار از معنویت برای پیروان همه ی ادیان قابل احترام می باشد.
– زیارتگاه چک چک یکی از مهم ترین و مقدس ترین زیارتگاه های دین زرتشت محسوب می شود که نزد پیروان این دین ارزش بسیاری دارد.
– موقعیت مکانی این زیارتگاه و وجود درختان سرسبز و چشمه آب در میان سرزمینی کویری یکی از معجزه های خلقت را به تصویر می کشد.
– رمز و رازهای این مکان و مشخص نبودن ریشه ی پیدایش آن یکی از دلایلی است که می تواند شما را راهی این سفر کند.
چک چک، چک چکو یا پیر سبز نام زیارتگاهی در نزدیکی اردکان استان یزد است که همه زرتشتیان در سراسر جهان، آن را مقدس می شمارند و برایش اهمیت بسیار زیادی قائلند. آنها با تمام وجود، عاشق این زیارتگاه هستند و آن را نماد وحدت و همگرایی جامعه زرتشتیان می دانند. در کنار اهمیت دینی این محل، وجود آب و درختان سرسبز نیز یکی از عواملی است که آن را از سایر زیارتگاه های زرتشتی در یزد متمایز می سازد.
هنوز هم کارشناسان مذهبی و تاریخی درباره ی چگونگی به وجود آمدن این مکان مقدس اتفاق نظر ندارند. گویی این زیارتگاه همچون رازی سر به مهر در قلب یک کوه قرار گرفته و فقط اعجاز خلقت را به رخ رهگذران می کشد.
زیارتگاه چک چک در ۲۴ تا ۲۸ خردادماه ( روز اشتاد تا انارام بر اساس تقویم زرتشتی ) یکی از مهم ترین آیین های زرتشتی را میزبانی می کند. زرتشتیان در این ۵ روز در این مکان گرد هم می آیند تا هم کیشان خود را ببینند و از احوالات و مشکلات آنها جویا شوند. آنها در این روزها سرودهای شاد می خوانند و به نیایش و دعا می پردازند. در دعاهایشان از فرد یا افرادی یاد می کنند که برای حفظ شرافت و پاکدامنی خود در برابر دشمن ایستاده و با کمک اهورایی (خداوندی )، از دست دشمنان به لابه لای کوه ها پناه ببرند.
مراسم گوناگون زرتشتیان مانند نیایش همگانی، گهنبار خوانی، سدره پوشی ،نذورات، نامزدی و … نیز در همین زیارتگاه برگزار می شود. در کنار نیایش، آنها از فضای زیبا و تماشایی این مکان نیز لذت می برند و پس از چند روز با دلی سبک و شاد زیارتگاه را ترک می کنند. شکوه این مراسم به حدی است که برخی به آن لقب حج زرتشتیان را داده اند.
در مهر ماه هر سال نیز مراسم باشکوه دیگری برگزار می شود و به مناسب فرا رسیدن جشن مهرگان صدای شادی در این مکان مقدس می پیچد.
همانطور که پیش از این اشاره کردیم دلیل به وجود آمدن این زیارتگاه هنوز هم بر همگان آشکار نیست و روایات مختلفی درباره ی آن وجود دارد اما در نهایت آنچه که مسلم است ارزش و قداست این نیایشگاه برای زرتشتیان می باشد که گرد آمدن پیروان این آیین کهن را میسر کرده است. در ادامه به مهم ترین روایات این زیارتگاه مقدس اشاره می کنیم:
آنچه که در ادامه می خوانید برداشتی آزاد از نوشته ای است که توسط آقای رستم بلیوانی، رئیس سابق انجمن زرتشتیان شریف آباد یزد تهیه شده و در چک چک وجود دارد.
بر اساس شواهد و اسناد تاریخی و مذهبی در زمان سلطنت یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی، اوضاع کشور دچار آشفتگی شد و وی را ناگزیر کرد تا برای حفظ امنیت خود و خانواده اش چاره ای بیندیشد. وی پس از تامل بسیار و سنجیدن موقعیت و شرایط تصمیم گرفت تا از مدائن به یزد کوچ کند و دستور داد تا شهری مستحکم با حصار و برج و خندق برای محافظت از او و خاندانش بنا شود. آنچه که امروز با نام یزد می شناسیم همان شهر مستحکم می باشد که با گذشت زمان به شکل امروزی خود در آمده است و احتمالا آثار برج و حصار به جا مانده در محله یزاران نشانی از همان دوران باشد.
یزدگرد که از پیروان دین زرتشت بود، به همراه همسرش کتایون، فرزندانش و خدمه ای به نام مروارید به شهر یزد وارد شد. وی هفت فرزند داشت : دو پسر به نام های هرمزان و اردشیر و پنج دختر به نام های شهربانو، پارس بانو، مهربانو، نیک بانو ( حیات بانو ) و نازبانو.
یزدگرد به جنگ با مسلمانان پرداخت اما در رسیدن به پیروزی ناکام ماند و به خراسان فرار کرد. در خراسان، مرد آسیابانی او را به قتل رساند و خبر مرگ شاه ساسانی به یزد رسید. خانواده وی برای در امان ماندن از شر دشمنان از یکدیگر جدا شدند و هر یک به گوشه ای از یزد گریختند.
در میان فرزندان، هرمزان و شهربانو که پسر و دختر بزرگ یزدگرد بودند دستگیر و به عنوان کنیز و غلام به عربستان فرستاده شدند.
پارس بانو و مهربانو به سمت شمال غربی یزد رفتند اما در حدود ارجنان ( روستایی از توابع بخش عقدا شهرستان اردکان ) با هم خداحافظی کردند. مهربانو به سمت شهر عقدا به راه افتاد و در اثر گرسنگی و رنج راه درگذشت. جسد وی در گوشه ی باغی در عقدا به خاک سپرده شد که امروزه به مزرعه مهر شهرت دارد. مردم آن منطقه نیز آن را با عنوان محل مهربانو می شناسند و با روشن کردن شمع یادش را زنده نگه می دارند.
پارس بانو با گریز به غرب عقدا به روستایی به نام زرجوع می رسد و در کوهی غایب می شود. امروزه در این مکان زیارتگاهی وجود دارد که شکاف سنگیِ موجود در آن را محل غایب شدن پارس بانو می دانند. گفته می شود در گذشته لباس مقنعه مانندی در شکاف سنگ دیده می شده که آن را برای تبرک از کوه جدا کرده و حفظ نموده اند. اردشیر، پسر کوچک یزدگرد به همراه مادرش کتایون راه خرابه های شرقی یزد را در پیش می گیرند. کتایون در پشت حصار یزد در چاهی غیب می شود که امروزه به زیارتگاه ستیپیر معروف است و در شهر یزد قرار دارد. اردشیر هم در شرق یزد در محلی که امروزه زیارتگاه نارستانه نامیده می شود، در میان کوه غیب می گردد.
نازبانو به سمت جنوب یزد می رود و در کوه تیجنگ غیب می گردد که آن محل نیز به زیارتگاه پیر نارکی شهرت دارد.
نیک بانو و مروارید ( خدمه یزدگرد سوم و خانواده اش ) در بیابان از هم جدا می شوند و هر یک راهی مقصدی تازه می گردند. مروارید در کوهی در ۱۷ کیلومتری اردکان ناپدید می شود که امروزه به نام کوه هریشت شناخته می شود و نزد زرتشتیان از قداست خاصی برخوردار است.
نیک بانو به سمت کوهی در ۳۷ کیلومتری شرق اردکان در حرکت بوده است که در راه سیاهی دشمن را مشاهده می کند و با ترس و گریه از کوه بلند و خشکی بالا می رود. دشمن به او می رسد و به قصد گرفتن او جلو می رود. در این لحظه این بانوی پاکدامن آهی از دل می کشد و نگاهی به کوه می اندازد و می گوید:
مرا چون مادری مهربان در آغوش خود بگیر و از دست دشمنانم برهان
با گفتن این جملات، شکافی در کوه پدید می آید و نیک بانو را به درون می کشد. دشمن پس از دیدن این اتفاق، از آن محل دور می شود.
روایت است که چوپانی در همان نزدیکی، گله ی خود را گم می کند و در پی آن می گردد. پس از جستجوی زیاد خسته می شود و تشنه و گرسنه به آن کوه می رسد و از قطرات آبی که از دیواره ی سنگی آن بر زمین می چکیده، سیراب می شود و از خستگی به خواب می رود. در خواب بانویی فرهمند را می بیند که گله اش را در پناه خود گرفته است و از آن محافظت می کند. بانو به او می گوید:
در این محل اتاقی بنام من بساز و شمع و چراغ بیفروز و به دیگران نیز خبر بده که چنان کنند.
وی از خواب بر می خیزد و گله اش را می بیند که سالم است. از شادی بسیار به سراغ بزرگان زرتشتی می رود و به کمک آنها این زیارتگاه را بنا می کند. برخی روایات نیز گم شدن گله را انکار می کنند و معتقدند نیک بانو به خواب یک چوپان آمده و از او خواسته تا زیارتگاه پیر سبز را بسازد.
این کوه امروزه کوه چک چک نام دارد و محل غیب شدن نیک بانو، به عنوان مقدس ترین آتشکده و زیارتگاه زرتشتیان شناخته می شود. در این محل نیز آثار لباس وی وجود داشته که برای تبرک کنده شده است.
روشن اندیشان زرتشتی بر این باورند که این مکان نمی تواند به واسطه ی ناپدید شدن نیک بانو در آن تقدس داشته باشد چرا که در تاریخ زرتشت افرادی همچون آریوبرزن، رستم فرخزاد، مازیار قارن، بابک خرمدین، آرش کمانگیر و… نقش پررنگ تری داشته اند. از سوی دیگر زیارتگاه های منسوب به فرزندان و همسر یزدگرد در بسیاری از نقاط یزد دیده می شود در حالی که شکست ساسانیان و فرار یزدگرد از تیسفون بوده است و محل آن فاصله ی زیادی با این استان دارد.
پیر واژه ای است که به آخرین گام عرفانی در آیین مهر ( آیین پرستش الهه میترا ) اطلاق می گردد. زیارتگاه هایی از این دست در شهرهای دیگر نیز وجود دارند، مانند بی بی شهربانو در شهر ری و پیر شالیار در کردستان که همه ی آنها نیز در دامنه کوه و کنار چشمه آب به وجود آمده اند تا نشانی از زایندگی الهه آناهیتا، ایزد بانوی پاک باشند. همچنین این زیارتگاه ها به سوی شرق احداث شده اند تا پیروان مهر در گذشته، به هنگام سپیده دمِ بامدادی بتوانند آیین نیایش نور خورشید را انجام دهند. از این جهت بسیاری این مکان ها را به عنوان معبد آناهیتا برای مردمان گذشته می شناسند.
از سوی دیگر، نیایشگاه و پیرهای زرتشتی در یزد، هزاران سال پیش از روی کار آمدن ساسانی ها وجود داشته اند. حتی در تاریخ از دختر و فرزندان بالغ یزدگرد سوم به هنگام فرار از تیسفون سخن به میان نیامده است و به نظر نمی رسد که در صورت وجود این فرزندان، آنها مسافت مرز ایران تا مرکز آن را برای فرار از دشمن طی کرده باشند.
به هنگام فرمانروایی کیانیان ( دومین سلسله پادشاهی اساطیر ایرانی ) بر ایران، کاروان هایی میان فارس و خراسان که محل سکونت این قوم بود، رفت و آمد داشتند و مجبور بودند از حاشیه کویر عبور کنند. یک بار در فصل بهار به هنگام حرکت کاروان از فارس به خراسان، طوفان شدیدی به وقوع پیوست و ادامه ی مسیر را با مشکل مواجه نمود. کاروانیان قادر به پیدا کردن جاده نبودند و مجبور شدند روزها در بیابان سرگردان بمانند. در یکی از روزها، ناگهان آهویی از پشت کوه بیرون می آید و با دیدن و دنبال نمودن آن، در پشت کوه به منظره ای سبز و خرم و چشمه آب بر می خورند. آنها با خوشحالی به بالای کوه می روند و از آب گوارای آن می نوشند.
کاروانیان در آب، تشعشعات نور خورشید بر کوه را می بینند و مرغان سبز رنگی نیز به چشمشان می آید که بر روی شاخه درختان آوای یزدان یزدان سر داده اند. آنها از کوه پایین می آیند و پس از یافتن راه، خود را به خراسان می رسانند. نقل این ماجرا به گوش فرمانروا می رسد و عده ای را روانه ی این محل می کند تا چشمه آب را از نزدیک ببینند و شهری را در آنجا بنا کنند که همان یزد امروزی است. فرمانروا دستور می دهد که آن مکان را مقدس و محترم شمارند و نام پیرسبز را بر آن نهند. از آن به بعد، پیر سبز به محلی برای زیارت و تفریح تبدیل شد و ساختمان هایی برای جمع آوری کتاب و هدایا در آن احداث گردید.
زیارتگاه چک چک
قدم به زیارتگاهی مقدس می نهیم
زیارتگاه چک چک شامل یک محوطه، مجموعه ای از ساختمان ها و بنای آتشکده می باشد که به صورت پلکانی بنا شده و دارای ۵ طبقه نامنظم است. بام هر طبقه حیاط طبقه ی بالایی خود می باشد و این ساختار تا بالاترین نقطه زیر کوه ادامه می یابد و به مهم ترین قسمت زیارتگاه یعنی آتشکده ختم می شود. با پشت سر گذاشتن صدها پله می توان به بنای آتشکده رسید که ساختمانی سنگی در دل کوه دارد و همچون دهانه ی یک غار به نظر می رسد.
از درون این غار دو درخت چنار کهنسال بیرون زده اند و بر دیوار سنگی آن آبشار کوچکی جریان دارد. در مسیر آبشار گیاه سیاوشان و گیاه مورد و انجیر کوهی به چشم می خورد و قطرات آب با گذر از آنها به درون حوضی سنگی می ریزند تا تشنگی زائران را برطرف کنند.
راه ورود به آتشکده یک درب فلزی طلایی است که دارای نقش سرباز هخامنشیِ نیزه به دست می باشد. فضای سرپوشیده زیارتگاه، بنایی کوچک با سقفی سنگی است که در وسط آن یک چلچراغ وجود دارد. به محض ورود آن چه که به چشم می آید شکل نا هموار و ناصاف دیواره هایی است که به صورت طبیعی شکل گرفته و دست نخورده باقی مانده اند.
پوشش کف فضای کوچک زیارتگاه، از سنگ مرمر می باشد که به دلیل ریزش قطرات آب از سقف همیشه نمناک است. در قسمت هایی از این پوشش مرمرین، ظرف هایی وجود دارد که آب چکیده از سقف در آنها جمع می شود. بخشی از این آب به عنوان تبرک در اختیار زائران قرار می گیرد و بخش دیگر نیز به مصرف خوراکی می سد.
همانند بسیاری از زیارتگاه های سایر ادیان که تصاویری از بزرگان دینشان را در خود جای داده اند، بر روی طاقچه های طبیعیِ دیوارِ زیارتگاه چک چک نیز تصاویری از بزرگان دین زرتشت خودنمایی می کند و گاهی در جلوی آن ها شمع های نذری روشن می گردد.
در وسط فضای زیارتگاه، مجمر یا آتشدان قرار دارد که شعله های آن هیچ وقت نباید خاموش شوند. در کنار آنها محلی نیز برای سوزاندن عود یا چوب مقدس نیز تعبیه شده است و بوی آن همیشه به مشام می رسد.
در داخل یکی از اتاق های این بنا چاهی به عمق بیش از ۵۰ متر قرار دارد که زرتشتیان اعتقاد دارند با بستن نخ به طناب این چاه، حاجت می گیرند و خواسته هایشان برآورده می شود.
در محوطه زیارتگاه، ساختمان های دیگری نیز وجود دارند که برای اسکان و پذیرایی از زائران استفاده می شوند و هزینه ساخت و نگهداری آنها بر عهده ی زرتشتیان داخل و خارج از کشور می باشد.
ماجرای آب و درخت مقدس
آب و درخت دو عنصر شکوهمند این زیارتگاه هستند اما وجود آنها در این کویر خشک کمی دور از ذهن به نظر می رسد. برای برخی زرتشتیان، حضور این دو عنصر به معجزه ای شبیه می ماند که برای سبز نگه داشتن یاد نیک بانو دختر یزد گرد سوم رخ داده است.
برخی از پیروان این آیین کهن معتقدند که نیک بانو در حال گریز از دشمنان بوده و در این محل از اهورامزد طلب کمک می کند. دهانه ای در کوه باز می شود و دختر را به درون می کشد اما به هنگام بسته شدن دهانه، قسمتی از چوبدستی وی بیرون می ماند. پس از مدتی از بالای این کوه بی آب و علف قطرات آب مانند اشک چشم یتیمان و ستم دیدگان به زمین می چکد و آن عصا تبدیل به درختی تنومند می گردد. جوشش آب به قدری بود که اگر مسافری از آنجا عبور کرد، سیراب شود اما اگر جمعیت بیشتر یا گله ی گوسفندی به آنجا می رسید میزان آن بیشتر می شد تا به همه برسد.
بعضی از زائران، آب جاری در این زیارتگاه را قطرات اشک نیک بانو می دانند و معتقدند او در جایی که از نظرها پنهان است نشسته و اشک می ریزد. اشک او از دیواره های این زیارتگاه می چکد و به همین دلیل بسیاری برای تبرک از آن استفاده می کنند.
به سبب چکیدن قطرات آب از سقف و دیواره به این زیارتگاه، چک چک می گویند. برخی نیز این زیارتگاه را با عنوان پیر سبز می شناسند این عبارت از دو واژه ی پیر و سبز تشکیل شده است: در آیین مهر ( آیین پرستش الهه میترا )، پیر به آخرین گام عرفانی اطلاق می گردد و به سبب وجود درختان کهنسال چنار، واژه ی سبز را به آن افزوده اند.
همانطور که اماکن مقدس سایر ادیان از اهمین خاصی نزد پیروان آن دین برخوردارند، چک چک نیز در میان زرتشتیان دارای قداست بالایی می باشد. پس به هنگام حضور در آن باید حرمت آن را نگاه داشت.
به منظور ورود به زیارتگاه باید کفش ها را در بیاورید و در برخی اوقات ممکن است از شما بخواهند که کلاه نیز بر سر بگذارید یا عرق پیشانی خود را خشک کنید.
برای جلوگیری از خیس شدن پاها به شما دمپایی سفید رنگی داده می شود که می توانید از آن استفاده کنید.
بانوان توجه داشته باشند که آداب ورود به این مکان مقدس مانند مساجد است و در شرایط خاص نمی توان وارد آن شد.
مجموعه چک چک فاقد فروشگاه یا رستوران می باشد و باید مایحتاج خود را پیش از خروج از شهر اردکان تهیه کنید. بر روی فروشگاه های میان راه هم حساب باز نکنید چرا که از اردکان تا چک چک هیچگونه امکانات رفاهی ایجاد نشده است و تنها یک پمپ بنزین آن هم در ۴۳ کیلومتری زیارتگاه قرار دارد.
وضعیت سرویس بهداشتی مجموعه نسبتا خوب است اما فاقد سرویس فرنگی می باشد.
آب موجود در زیارتگاه قابل شرب است اما بهتر است که آب بهداشتی به همراه داشته باشید.
اتاق هایی برای اسکان وجود دارد که به آنها خیله می گویند و زائران زرتشتی می توانند از آن استفاده کنند.
درب زیارتگاه در همه ی فصول سال به روی علاقه مندان و زائران باز است اما به دلیل موقعیت کویری بهتر است ماه های فروردین، اردیبهشت، مهر و آبان به دیدن آن بروید چرا که در ماه های خرداد، تیر، مرداد و شهریور گرمای هوا ممکن است مشکلاتی را برای شما ایجاد کند.
به این نکته نیز توجه داشته باشید که در زمان اجرای مراسم عمومی زرتشتیان در ۲۴ تا ۲۷ خرداد ماه تنها با کارت دعوت می توانید به زیارتگاه بروید و در روز سیزده به در نیز ورود غیر زرتشتیان به چک چک ممنوع می باشد .
یکی از این مسائل، رمز و رازهای جهان هستیاند که در هر نقطه ای بساط خود را گسترده اند تا نگاه های کنجکاوانه را به سوی خود جلب کنند. از این دست رمز و رازها در سرزمینمان، ایران نیز وجود دارند. مکان هایی که با آمدن نامشان، سوالاتی در ذهن شکل می گیرد؛ برخی سرنوشتی تلخ را برایمان مرور می کنند، بعضی دیگر شاهکار دست بشرند و قدرت تفکر او را به رخ می کشند و در جاهایی دیگر ترس و هیجان را القا می کنند.
برای کشف این رمز و رازها به اقصی نقاط ایران سفر کردیم و به دنبال پاسخ سوالاتمان به گوشه و کنار این مرز و بوم سر زدیم. برخی دیده ها و شنیده هایمان را در مطالب زیر به شما ارائه کردیم:
در ادامه ی سفرهای رمزآلودمان، مکان اسرار آمیز دیگری را در شهر اردکان استان یزد انتخاب کرده ایم. مقصد امروزمان، پیوندی ناگسستنی میان قداست و رمزآلودگی را به نمایش می گذارد و از قلب تاریخ قصه هایی برای گفتن دارد. قصه هایی که هر کدام سوالاتی را با خود به همراه می آورند که شاید هیچ گاه پاسخی را نتوان برای آنها یافت. با هم به فضایی معنوی و سرشار از سکوت قدم می گذاریم؛ جایی که تنها صدای نفس هایمان است که سکوت را می شکند.
خودتان را برای ورود به دنیای رمزآلود نیایشگاه چک چک آماده کنید… مکانی مقدس با آرامشی وصف ناپذیر از شما استقبال می کند…
پیش از ورود به ادامه مطلب تاکید می کنیم که کلیه ی روایات و داستان هایی که در این مطلب از آنها سخن خواهیم گفت نظرات مختلف بزرگان دین زرتشت است و درباره ی آنها اتفاق نظری وجود ندارد. هیچ یک از این روایات ذره ای از قداست این مکان برای زرتشتیان عزیز نمی کاهد و به عنوان مکانی سرشار از معنویت برای پیروان همه ی ادیان قابل احترام می باشد.
– زیارتگاه چک چک یکی از مهم ترین و مقدس ترین زیارتگاه های دین زرتشت محسوب می شود که نزد پیروان این دین ارزش بسیاری دارد.
– موقعیت مکانی این زیارتگاه و وجود درختان سرسبز و چشمه آب در میان سرزمینی کویری یکی از معجزه های خلقت را به تصویر می کشد.
– رمز و رازهای این مکان و مشخص نبودن ریشه ی پیدایش آن یکی از دلایلی است که می تواند شما را راهی این سفر کند.
هنوز هم کارشناسان مذهبی و تاریخی درباره ی چگونگی به وجود آمدن این مکان مقدس اتفاق نظر ندارند. گویی این زیارتگاه همچون رازی سر به مهر در قلب یک کوه قرار گرفته و فقط اعجاز خلقت را به رخ رهگذران می کشد.
زیارتگاه چک چک در ۲۴ تا ۲۸ خردادماه ( روز اشتاد تا انارام بر اساس تقویم زرتشتی ) یکی از مهم ترین آیین های زرتشتی را میزبانی می کند. زرتشتیان در این ۵ روز در این مکان گرد هم می آیند تا هم کیشان خود را ببینند و از احوالات و مشکلات آنها جویا شوند. آنها در این روزها سرودهای شاد می خوانند و به نیایش و دعا می پردازند. در دعاهایشان از فرد یا افرادی یاد می کنند که برای حفظ شرافت و پاکدامنی خود در برابر دشمن ایستاده و با کمک اهورایی (خداوندی )، از دست دشمنان به لابه لای کوه ها پناه ببرند.
مراسم گوناگون زرتشتیان مانند نیایش همگانی، گهنبار خوانی، سدره پوشی ،نذورات، نامزدی و … نیز در همین زیارتگاه برگزار می شود. در کنار نیایش، آنها از فضای زیبا و تماشایی این مکان نیز لذت می برند و پس از چند روز با دلی سبک و شاد زیارتگاه را ترک می کنند. شکوه این مراسم به حدی است که برخی به آن لقب حج زرتشتیان را داده اند.
در مهر ماه هر سال نیز مراسم باشکوه دیگری برگزار می شود و به مناسب فرا رسیدن جشن مهرگان صدای شادی در این مکان مقدس می پیچد.
آنچه که در ادامه می خوانید برداشتی آزاد از نوشته ای است که توسط آقای رستم بلیوانی، رئیس سابق انجمن زرتشتیان شریف آباد یزد تهیه شده و در چک چک وجود دارد.
بر اساس شواهد و اسناد تاریخی و مذهبی در زمان سلطنت یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی، اوضاع کشور دچار آشفتگی شد و وی را ناگزیر کرد تا برای حفظ امنیت خود و خانواده اش چاره ای بیندیشد. وی پس از تامل بسیار و سنجیدن موقعیت و شرایط تصمیم گرفت تا از مدائن به یزد کوچ کند و دستور داد تا شهری مستحکم با حصار و برج و خندق برای محافظت از او و خاندانش بنا شود. آنچه که امروز با نام یزد می شناسیم همان شهر مستحکم می باشد که با گذشت زمان به شکل امروزی خود در آمده است و احتمالا آثار برج و حصار به جا مانده در محله یزاران نشانی از همان دوران باشد.
یزدگرد که از پیروان دین زرتشت بود، به همراه همسرش کتایون، فرزندانش و خدمه ای به نام مروارید به شهر یزد وارد شد. وی هفت فرزند داشت : دو پسر به نام های هرمزان و اردشیر و پنج دختر به نام های شهربانو، پارس بانو، مهربانو، نیک بانو ( حیات بانو ) و نازبانو.
یزدگرد به جنگ با مسلمانان پرداخت اما در رسیدن به پیروزی ناکام ماند و به خراسان فرار کرد. در خراسان، مرد آسیابانی او را به قتل رساند و خبر مرگ شاه ساسانی به یزد رسید. خانواده وی برای در امان ماندن از شر دشمنان از یکدیگر جدا شدند و هر یک به گوشه ای از یزد گریختند.
پارس بانو و مهربانو به سمت شمال غربی یزد رفتند اما در حدود ارجنان ( روستایی از توابع بخش عقدا شهرستان اردکان ) با هم خداحافظی کردند. مهربانو به سمت شهر عقدا به راه افتاد و در اثر گرسنگی و رنج راه درگذشت. جسد وی در گوشه ی باغی در عقدا به خاک سپرده شد که امروزه به مزرعه مهر شهرت دارد. مردم آن منطقه نیز آن را با عنوان محل مهربانو می شناسند و با روشن کردن شمع یادش را زنده نگه می دارند.
پارس بانو با گریز به غرب عقدا به روستایی به نام زرجوع می رسد و در کوهی غایب می شود. امروزه در این مکان زیارتگاهی وجود دارد که شکاف سنگیِ موجود در آن را محل غایب شدن پارس بانو می دانند. گفته می شود در گذشته لباس مقنعه مانندی در شکاف سنگ دیده می شده که آن را برای تبرک از کوه جدا کرده و حفظ نموده اند. اردشیر، پسر کوچک یزدگرد به همراه مادرش کتایون راه خرابه های شرقی یزد را در پیش می گیرند. کتایون در پشت حصار یزد در چاهی غیب می شود که امروزه به زیارتگاه ستیپیر معروف است و در شهر یزد قرار دارد. اردشیر هم در شرق یزد در محلی که امروزه زیارتگاه نارستانه نامیده می شود، در میان کوه غیب می گردد.
نازبانو به سمت جنوب یزد می رود و در کوه تیجنگ غیب می گردد که آن محل نیز به زیارتگاه پیر نارکی شهرت دارد.
نیک بانو و مروارید ( خدمه یزدگرد سوم و خانواده اش ) در بیابان از هم جدا می شوند و هر یک راهی مقصدی تازه می گردند. مروارید در کوهی در ۱۷ کیلومتری اردکان ناپدید می شود که امروزه به نام کوه هریشت شناخته می شود و نزد زرتشتیان از قداست خاصی برخوردار است.
نیک بانو به سمت کوهی در ۳۷ کیلومتری شرق اردکان در حرکت بوده است که در راه سیاهی دشمن را مشاهده می کند و با ترس و گریه از کوه بلند و خشکی بالا می رود. دشمن به او می رسد و به قصد گرفتن او جلو می رود. در این لحظه این بانوی پاکدامن آهی از دل می کشد و نگاهی به کوه می اندازد و می گوید:
مرا چون مادری مهربان در آغوش خود بگیر و از دست دشمنانم برهان
با گفتن این جملات، شکافی در کوه پدید می آید و نیک بانو را به درون می کشد. دشمن پس از دیدن این اتفاق، از آن محل دور می شود.
روایت است که چوپانی در همان نزدیکی، گله ی خود را گم می کند و در پی آن می گردد. پس از جستجوی زیاد خسته می شود و تشنه و گرسنه به آن کوه می رسد و از قطرات آبی که از دیواره ی سنگی آن بر زمین می چکیده، سیراب می شود و از خستگی به خواب می رود. در خواب بانویی فرهمند را می بیند که گله اش را در پناه خود گرفته است و از آن محافظت می کند. بانو به او می گوید:
در این محل اتاقی بنام من بساز و شمع و چراغ بیفروز و به دیگران نیز خبر بده که چنان کنند.
وی از خواب بر می خیزد و گله اش را می بیند که سالم است. از شادی بسیار به سراغ بزرگان زرتشتی می رود و به کمک آنها این زیارتگاه را بنا می کند. برخی روایات نیز گم شدن گله را انکار می کنند و معتقدند نیک بانو به خواب یک چوپان آمده و از او خواسته تا زیارتگاه پیر سبز را بسازد.
این کوه امروزه کوه چک چک نام دارد و محل غیب شدن نیک بانو، به عنوان مقدس ترین آتشکده و زیارتگاه زرتشتیان شناخته می شود. در این محل نیز آثار لباس وی وجود داشته که برای تبرک کنده شده است.
پیر واژه ای است که به آخرین گام عرفانی در آیین مهر ( آیین پرستش الهه میترا ) اطلاق می گردد. زیارتگاه هایی از این دست در شهرهای دیگر نیز وجود دارند، مانند بی بی شهربانو در شهر ری و پیر شالیار در کردستان که همه ی آنها نیز در دامنه کوه و کنار چشمه آب به وجود آمده اند تا نشانی از زایندگی الهه آناهیتا، ایزد بانوی پاک باشند. همچنین این زیارتگاه ها به سوی شرق احداث شده اند تا پیروان مهر در گذشته، به هنگام سپیده دمِ بامدادی بتوانند آیین نیایش نور خورشید را انجام دهند. از این جهت بسیاری این مکان ها را به عنوان معبد آناهیتا برای مردمان گذشته می شناسند.
از سوی دیگر، نیایشگاه و پیرهای زرتشتی در یزد، هزاران سال پیش از روی کار آمدن ساسانی ها وجود داشته اند. حتی در تاریخ از دختر و فرزندان بالغ یزدگرد سوم به هنگام فرار از تیسفون سخن به میان نیامده است و به نظر نمی رسد که در صورت وجود این فرزندان، آنها مسافت مرز ایران تا مرکز آن را برای فرار از دشمن طی کرده باشند.
به هنگام فرمانروایی کیانیان ( دومین سلسله پادشاهی اساطیر ایرانی ) بر ایران، کاروان هایی میان فارس و خراسان که محل سکونت این قوم بود، رفت و آمد داشتند و مجبور بودند از حاشیه کویر عبور کنند. یک بار در فصل بهار به هنگام حرکت کاروان از فارس به خراسان، طوفان شدیدی به وقوع پیوست و ادامه ی مسیر را با مشکل مواجه نمود. کاروانیان قادر به پیدا کردن جاده نبودند و مجبور شدند روزها در بیابان سرگردان بمانند. در یکی از روزها، ناگهان آهویی از پشت کوه بیرون می آید و با دیدن و دنبال نمودن آن، در پشت کوه به منظره ای سبز و خرم و چشمه آب بر می خورند. آنها با خوشحالی به بالای کوه می روند و از آب گوارای آن می نوشند.
کاروانیان در آب، تشعشعات نور خورشید بر کوه را می بینند و مرغان سبز رنگی نیز به چشمشان می آید که بر روی شاخه درختان آوای یزدان یزدان سر داده اند. آنها از کوه پایین می آیند و پس از یافتن راه، خود را به خراسان می رسانند. نقل این ماجرا به گوش فرمانروا می رسد و عده ای را روانه ی این محل می کند تا چشمه آب را از نزدیک ببینند و شهری را در آنجا بنا کنند که همان یزد امروزی است. فرمانروا دستور می دهد که آن مکان را مقدس و محترم شمارند و نام پیرسبز را بر آن نهند. از آن به بعد، پیر سبز به محلی برای زیارت و تفریح تبدیل شد و ساختمان هایی برای جمع آوری کتاب و هدایا در آن احداث گردید.
زیارتگاه چک چک
قدم به زیارتگاهی مقدس می نهیم
زیارتگاه چک چک شامل یک محوطه، مجموعه ای از ساختمان ها و بنای آتشکده می باشد که به صورت پلکانی بنا شده و دارای ۵ طبقه نامنظم است. بام هر طبقه حیاط طبقه ی بالایی خود می باشد و این ساختار تا بالاترین نقطه زیر کوه ادامه می یابد و به مهم ترین قسمت زیارتگاه یعنی آتشکده ختم می شود. با پشت سر گذاشتن صدها پله می توان به بنای آتشکده رسید که ساختمانی سنگی در دل کوه دارد و همچون دهانه ی یک غار به نظر می رسد.
از درون این غار دو درخت چنار کهنسال بیرون زده اند و بر دیوار سنگی آن آبشار کوچکی جریان دارد. در مسیر آبشار گیاه سیاوشان و گیاه مورد و انجیر کوهی به چشم می خورد و قطرات آب با گذر از آنها به درون حوضی سنگی می ریزند تا تشنگی زائران را برطرف کنند.
راه ورود به آتشکده یک درب فلزی طلایی است که دارای نقش سرباز هخامنشیِ نیزه به دست می باشد. فضای سرپوشیده زیارتگاه، بنایی کوچک با سقفی سنگی است که در وسط آن یک چلچراغ وجود دارد. به محض ورود آن چه که به چشم می آید شکل نا هموار و ناصاف دیواره هایی است که به صورت طبیعی شکل گرفته و دست نخورده باقی مانده اند.
پوشش کف فضای کوچک زیارتگاه، از سنگ مرمر می باشد که به دلیل ریزش قطرات آب از سقف همیشه نمناک است. در قسمت هایی از این پوشش مرمرین، ظرف هایی وجود دارد که آب چکیده از سقف در آنها جمع می شود. بخشی از این آب به عنوان تبرک در اختیار زائران قرار می گیرد و بخش دیگر نیز به مصرف خوراکی می سد.
همانند بسیاری از زیارتگاه های سایر ادیان که تصاویری از بزرگان دینشان را در خود جای داده اند، بر روی طاقچه های طبیعیِ دیوارِ زیارتگاه چک چک نیز تصاویری از بزرگان دین زرتشت خودنمایی می کند و گاهی در جلوی آن ها شمع های نذری روشن می گردد.
در وسط فضای زیارتگاه، مجمر یا آتشدان قرار دارد که شعله های آن هیچ وقت نباید خاموش شوند. در کنار آنها محلی نیز برای سوزاندن عود یا چوب مقدس نیز تعبیه شده است و بوی آن همیشه به مشام می رسد.
در داخل یکی از اتاق های این بنا چاهی به عمق بیش از ۵۰ متر قرار دارد که زرتشتیان اعتقاد دارند با بستن نخ به طناب این چاه، حاجت می گیرند و خواسته هایشان برآورده می شود.
در محوطه زیارتگاه، ساختمان های دیگری نیز وجود دارند که برای اسکان و پذیرایی از زائران استفاده می شوند و هزینه ساخت و نگهداری آنها بر عهده ی زرتشتیان داخل و خارج از کشور می باشد.
ماجرای آب و درخت مقدس
آب و درخت دو عنصر شکوهمند این زیارتگاه هستند اما وجود آنها در این کویر خشک کمی دور از ذهن به نظر می رسد. برای برخی زرتشتیان، حضور این دو عنصر به معجزه ای شبیه می ماند که برای سبز نگه داشتن یاد نیک بانو دختر یزد گرد سوم رخ داده است.
برخی از پیروان این آیین کهن معتقدند که نیک بانو در حال گریز از دشمنان بوده و در این محل از اهورامزد طلب کمک می کند. دهانه ای در کوه باز می شود و دختر را به درون می کشد اما به هنگام بسته شدن دهانه، قسمتی از چوبدستی وی بیرون می ماند. پس از مدتی از بالای این کوه بی آب و علف قطرات آب مانند اشک چشم یتیمان و ستم دیدگان به زمین می چکد و آن عصا تبدیل به درختی تنومند می گردد. جوشش آب به قدری بود که اگر مسافری از آنجا عبور کرد، سیراب شود اما اگر جمعیت بیشتر یا گله ی گوسفندی به آنجا می رسید میزان آن بیشتر می شد تا به همه برسد.
بعضی از زائران، آب جاری در این زیارتگاه را قطرات اشک نیک بانو می دانند و معتقدند او در جایی که از نظرها پنهان است نشسته و اشک می ریزد. اشک او از دیواره های این زیارتگاه می چکد و به همین دلیل بسیاری برای تبرک از آن استفاده می کنند.
به سبب چکیدن قطرات آب از سقف و دیواره به این زیارتگاه، چک چک می گویند. برخی نیز این زیارتگاه را با عنوان پیر سبز می شناسند این عبارت از دو واژه ی پیر و سبز تشکیل شده است: در آیین مهر ( آیین پرستش الهه میترا )، پیر به آخرین گام عرفانی اطلاق می گردد و به سبب وجود درختان کهنسال چنار، واژه ی سبز را به آن افزوده اند.
همانطور که اماکن مقدس سایر ادیان از اهمین خاصی نزد پیروان آن دین برخوردارند، چک چک نیز در میان زرتشتیان دارای قداست بالایی می باشد. پس به هنگام حضور در آن باید حرمت آن را نگاه داشت.
به منظور ورود به زیارتگاه باید کفش ها را در بیاورید و در برخی اوقات ممکن است از شما بخواهند که کلاه نیز بر سر بگذارید یا عرق پیشانی خود را خشک کنید.
برای جلوگیری از خیس شدن پاها به شما دمپایی سفید رنگی داده می شود که می توانید از آن استفاده کنید.
بانوان توجه داشته باشند که آداب ورود به این مکان مقدس مانند مساجد است و در شرایط خاص نمی توان وارد آن شد.
مجموعه چک چک فاقد فروشگاه یا رستوران می باشد و باید مایحتاج خود را پیش از خروج از شهر اردکان تهیه کنید. بر روی فروشگاه های میان راه هم حساب باز نکنید چرا که از اردکان تا چک چک هیچگونه امکانات رفاهی ایجاد نشده است و تنها یک پمپ بنزین آن هم در ۴۳ کیلومتری زیارتگاه قرار دارد.
وضعیت سرویس بهداشتی مجموعه نسبتا خوب است اما فاقد سرویس فرنگی می باشد.
آب موجود در زیارتگاه قابل شرب است اما بهتر است که آب بهداشتی به همراه داشته باشید.
اتاق هایی برای اسکان وجود دارد که به آنها خیله می گویند و زائران زرتشتی می توانند از آن استفاده کنند.
به این نکته نیز توجه داشته باشید که در زمان اجرای مراسم عمومی زرتشتیان در ۲۴ تا ۲۷ خرداد ماه تنها با کارت دعوت می توانید به زیارتگاه بروید و در روز سیزده به در نیز ورود غیر زرتشتیان به چک چک ممنوع می باشد .